جدیدترین عکسهای محمدرضا گلزار درحال نوازندگی در کنسرت گروه موسیقیاش
اولین کنسرت مشترک «سهراب پاکزاد» و «امیر طبری» به همراه «بابک جهانبخش» و «مازیار فلاحی» دو شب گذشته برگزار شد. این کنسرت با همارهی گروه موسیقی ریزار و به سرپرستی «محمد رضا گلزار» و رهبری ارکستر «نیما وارسته» در سالن اریکه ایرانیان برگزار شد.
منبع: musicema.com
مجموعه تلویزیونی «همسفران باد» کاری از مرکز چهارمحال و بختیاری در ایام نوروز از شبکه سوم سیما پخش میشود.
به گزارش خبرگزاری فارس، “همسفران باد ” روایتگر زندگی دانشجوی جوانی به نام مرجان است که قصد دارد پس از ارائه پایان نامه خود با موضوع مردم شناسی کشور را به قصد آمریکا ترک کند. اما خانواده او با این سفر مخالفند. مرجان برای تکمیل پایان نامهاش به توصیه استادش عازم مناطق عشایر نشین میشود.
شهرام باباپور کارگردان این سریال تلویزیونی تلاش کرده است به شیوهای داستانی اطلاعاتی درباره ارزشها و آداب و رسوم عشایر به مخاطب ارائه کند.
مجموعه تلویزیونی “همسفران باد ” در 13 قسمت 40 دقیقهای تولید شده که در ایام تعطیلات نوروز هر روز ساعت 13:30 از شبکه سوم سیما پخش میشود.
در این سریال حسن جوهرچی همراه با عباس ترکی و آزیتا ترکاشوند ایفای نقش میکنند.
منبع: farsnews.com
مرضیه برومند بازیگر فیلم سینمایی “هیچ” با اشاره به نقشهای کوتاهی که در این سالها بازی کرده، بازی در این نقشها را فرصتی برای پیوند دوباره با دنیای بازیگری و لذت بردن از آن دانست.
مرضیه برومند یکی از مهمترین کارگردانهای تلویزیون در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. وی طی سالهای فعالیتش در تلویزیون که از مجموعهسازی برای مخاطب کودک ونوجوان شروع شده تا به حال مسیرهای مختلفی را پیموده و تجربههای متفاوت را از سرگذرانده است. بیشتر مجموعههای این کارگردان در دورهای که روی آنتن رفتهاند با استقبال مواجه شدهاند، اما امتیاز کارنامه برومند در تلویزیون تنها محدود به این نمیشود. برومند در مجموعههایش تصویری باورپذیر و دوست داشتنی از روابط انسانی ارائه میدهد.
بخش دیگری از فعالیتهای این کارگردان به حوزه بازیگری برمیگردد. برومند اگر چه در این بخش کمتر فعال است اما نقش آفرینیهایش در سالهای اخیر در مجموعههای “معصومیت از دست رفته”، “بچههای خیابان”، “نشانی” و نمایش “افرا” در یادماندنی هستند. “هیچ” بازگشت دوباره این کارگردان و بازیگر به سینما است. برومند با درخشش در نقشی کوتاه در “هیچ” نشان میدهد که جایش در سینمای ایران به عنوان بازیگر چقدر خالی است.
شما معمولا بیشتر پشت دوربین هستید تا مقابل دوربین، چطور بازی در فیلم “هیچ” را پذیرفتید؟
من معمولا پیشنهادهای بازیگری را خیلی حسی قبول میکنم. تعلق خاطر به کارگردان یا تهیهکننده، سابقه آنها یا دوستی و رفاقتی که با هم داریم باعث میشود در نقشی بازی کنم. فعالیتم در حوزه بازیگری بیشتر بر اساس رابطههایی است که با عوامل دارم و این موضوع انگیزهای میشود که مقابل دوربین بروم.
پس خود بازیگری انگیزهای نیست؟
در وهله دوم اهمیت است. البته من کارم را از بازیگری شروع کردهام و به آن علاقه دارم. بازی میکنم تا فراموش نکنم یک بازیگر هم هستم و در فاصله کارگردانی هر پروژه تا پروژه بعدی بازی در نقشهای کوتاه یک استراحت برایم محسوب میشود.
معمولا نقش کوتاه بازی میکنید، چرا؟
نقشهای کوتاهی که خوب و درست نوشته شده باشند را دوست دارم. وقت برای بازی در نقشهای بلند ندارم و این نقشهای کوتاه به من فرصت میدهند لذت بازیگری را از دست ندهم، من در این سالها نتوانستهام آن طور که باید و شاید در حوزه بازیگری تمرکز کنم و معمولا گرفتار کارگردانی بودهام اما همین نقشهای کوتاه باعث شده پیوند من با بازیگری از بین نرود.
گفتید معمولا به خاطر تعلق خاطری که به کارگردان و تهیهکننده دارید مقابل دوربین میروید، عبدالرضا کاهانی کارگردان جوانی است او را میشناختید؟ فیلمی از او دیده بودید؟
او را پیش از “هیچ” ندیده بودم اما “بیست” را دیده بودم و خوشم آمده بود. بازتاب رسانهای فیلم هم مناسب بود و آنچه از دوستانم درباره “بیست” شنیده بودم مثبت بود. در اولین مواجهه با کاهانی او به نظرم کارگردانی مودب و شخصیتی دوست داشتنی و خونگرم آمد و توانست نظر مثبتم را جلب کند.
شنیدهام کاهانی خودش به بازیگرها تلفن میزند و آنها را دعوت میکند، با شما هم تماس گرفت؟
بله، این اخلاق پسندیدهای است. در تماس اول کاهانی بسیار با حسن نیت و حرفهای صحبت کرد. او کارگردان جوان، بااستعداد و بااخلاقی است که اعتماد به نفس داشتن را بازی نمیکند و مدیریت یک گروه را به خوبی میداند.
از ابتدا نقش عمه را برای شما در نظر گرفته بود؟
نه، نظر او این بود که نقش عفت را بازی کنم که نقش بلندتری بود، اما گفت میتوانم نقش عمه را هم انتخاب کنم. پیشنهاد دادم که نقش عمه را بازی کنم و به نظرم رسید این نقش برای من مناسبتر است. وقتی فیلم را دیدم متوجه شدم که من مناسب عمه بودهام و خانم نیره فراهانی انتخاب درستی برای نقش عفت بوده است. نگاه کاهانی هم درست بود.
پس پشیمان نیستید که این نقش را بازی کردید؟
نه، من با وسواس زیادی نقشهایم را انتخاب میکنم و معمولا پشیمان نمیشوم، اما گاهی پیش آمده که اشتباه کردهام.
به عنوان بازیگر به خودتان حق اشتباه میدهید؟
به سختی بله. من دوستانه در فیلم آقای ملاقلیپور یا مجموعه آقای اسعدیان بازی کردم، در “نخودی” به خاطر دوستی و اعتبار تهیهکننده مقابل دوربین رفتم. در کنار دوستی قواعد حرفهای هم در این تجربهها رعایت شده بود و من از آنها راضی هستم. اما گاهی همه چیز سر جایش نیست و من پشیمان میشوم.
برای “دعوت” قرارداد بستید اما مقابل دوربین نرفتید و انصراف دادید. قواعد حرفهای آنجا رعایت نشد؟
با این که آقای ابراهیم حاتمیکیا به من لطف داشت و قرارداد هم بستم. احساس کردم برای بازی در آن نقش مناسب نیستم. در “هیچ” اشتباه نکردم. کنار یک گروه صمیمی و خوب قرار گرفتم، نقشی متفاوت با تجربههای قبلیام را بازی کردم و خوشحالم که فرصت این تجربه در سینما برایم فراهم شد.
فیلم را دیدهاید؟ راضی کننده بود؟
زمان جشنواره در برج میلاد فیلم را دیدم، همه خوب بودند به ویژه پانتهآ بهرام و مهران احمدی. هیچ وقت از خودم رضایت کامل ندارم، این بار هم مثل همیشه.
در روند شکلگیری شخصیت عمه نقش داشتید یا طبق فیلمنامه حرکت کردید؟
قبل از شروع فیلمبرداری با کاهانی مفصل درباره نقش و فضای فیلم صحبت کردیم، زمانی که دیالوگها را حفظ میکردیم، متن را کنار میگذاشتیم و بر اساس صحنه و فضا سعی میکردیم به حسی مشترک و اجرایی درست برسیم. کاهانی بازی ما را میدید، پیشنهادهایمان را میشنید و نکاتی که باید رعایت میشد لابلای بازی ما تذکر میداد.
در “هیچ” تصویری از نسلهای بازیگری سینمای ایران میبینیم، قرار گرفتن در این قاب برایتان جالب است؟
کاهانی انتخابهای هوشمندانهای در “هیچ” داشته است. برای بازی در نقشها بازیگر واقعی آورده نه بازیگر نما و میبینید که حاصل کار فضایی واقعگرا و تاثیرگذار شده است. بعضی کارگردانهای سینما و تلویزیون که نامهایشان بسیار پرطمطراق است چنین خطری نمیکنند و ترجیح میدهند نقشهای فیلمهایشان را به بازیگرانی بدهند که در گیشه به فروش فیلم کمک کنند حتی اگر مناسب نقش نباشند. “هیچ” فیلم فرهنگی است و با نگاه و عوامل حرفهای ساخته شده است، بازیها یکدست است و روابط بازیگرها درست تعریف شده بود و این ارتباط درست سرصحنه در فیلم جواب داده است.
شخصیت عمه را دوست داشتید؟
درباره این شخصیت و رابطهای که با برادرزادهاش دارد سئوالهای اساسی داشتم که هنوز بیپاسخ مانده است. رابطه او با برادرزادهاش نمیتوانسته بر اساس سودجویی و منافع اقتصادی باشد چون او هزینه زندگی برادرزادهاش را تقبل میکرد، اما در سکانسی میبینیم که او هم میخواهد مثل بقیه از مرد استفاده مالی کند.
من دوست داشتم این سکانس بیشتر دلسوزی عمه را نشان بدهد نه سودجویی او را. به کاهانی هم این نکتهها را گفتم و به نظرم اینها ایرادهای فیلمنامهای است. فیلم در بخش کارگردانی قویتر از فیلمنامه است و فیلمنامه به قدرت کارگردانی نیست. به کاهانی نصیحت مادرانه کردم که در فیلم بعدی روی فیلمنامه بیشتر دقت کند و سکوی پرتاب مطمئنتری را انتخاب کند.
یعنی بازیگرها و کارگردان “هیچ” بهتر از فیلمنامه آن هستند؟
بله و در جاهایی بازیگرها و کارگردان فراتر از ظرفیتهای فیلمنامه حرکت کردهاند.
سر صحنه تعامل خوبی با کاهانی داشتید؟
بله، او کارگردان جوان، پرانرژی و خلاقی است که با وجود ایدههای فراوانی که دارد حرف همه گروه را میشنود و از نظر آنها به بهترین شکل استفاده میکند. در “هیچ” فضای کار جمعی، صمیمی و حرفهای بود و بازیگرها این فرصت را داشتند که درباره نقش و موقعیت آن پیشنهاد بدهند.
شما کارگردان هستید، سر صحنه با کارگردانها زیاد بحث میکنید؟
اجازه میدهم بین من و کارگردان ارتباط درستی برقرار شود. در “هیچ” این اتفاق افتاد. به عنوان بازیگر سعی میکنم در کار کارگردان اعمال سلیقه نکنم. کارگردان صاحب فیلم است و من بخشی از کار و ترجیح میدهم وارد حوزه سلیقه او نشوم. البته نظر و پیشنهاد درباره نقش میدهم اما در محدوده ارتباط درست و حرفهای با کارگردان.
“هیچ” در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر پذیرفته نشد و بازیهای فیلم هم در داوریها دیده نشدند اما فیلم به دلیل حاشیهها و فضای تبلیغاتی اطرافش به خوبی دیده شد. حذف فیلم از بخش مسابقه به نظر شما به نفع آن بود؟
- اگر فیلم در بخش مسابقه نمایش داده میشد بازیگرها بخت بیشتری برای دیده شدن داشتند. اما این حاشیهها باعث شد اشتیاق برای دیدن فیلم بیشتر شود. واکنشهایی که دیدم مثبت بود و این نشان میدهد ارزشهای فیلم دیده شده است. با وجودی که “هیچ” یک فیلم قصهگوی صرف نیست مخاطبان با آن ارتباط برقرار کرده بودند.
بهترین بازخوردی که درباره بازی خودتان شنیدید یا خواندید یادتان مانده؟
خیلی پیگیر بازتابهای رسانهای نبودم، اما نقل قولهایی که از دوستان و همکاران درباره فیلم و بازیام شنیدم مثبت بود.
اگر عبدالرضا کاهانی بازهم پیشنهاد بازیگری به شما بدهد قبول میکنید؟
حتما. او کارگردان خوب و دوست درجه یکی است. مهدی هاشمی میگفت او با آن دستهای بزرگ آغوش باز کرده تا همه گروه را پدرانه در آغوش بگیرد. من از همکاری با او آرامش، تواضع و منطقی بودن را یاد گرفتم.
منبع: mehrnews.com
عشق در موسیقی خودش را به شکلهای مختلف نشان میدهد
موسیقی نوای عشق است؛ مرهم دل عاشق؛ چه آن وقت که غرق در سرور عشق است و چه آن وقت که در تب هجران میسوزد. انگار هر چه دل میخواهد، آهنگساز و خواننده روی دایره ریخته اند. به همین خاطر است که آن ترانه، آن تصنیف و آن قطعه هر زمانی که از جایی بلند شود، دست و پایی را میلرزاند و میبرد به خاطره ای دور. دوباره میشوی نوجوانی 14 ساله یا جوانی عاشق پیشه که تپشهای قلبت «عاشقی بد دردیه؟» عاشقی بهترین درد دنیاست؛ دردی که گاهی وقتها سیاه میشوی از رنجی که برایش میکشی اما هر چه باشد سیاهت نمیکند.
1- عشق ناله کن
اصلا مهم نیست که بنیامین بهادری دومین اثر خود را به بازار عرضه کرده است؛ مهم نیست که توانسته یا نتوانسته است موفقیت آلبوم اول خود را تکرار کند؛ همان اندازه که مهم نیست او در آلبوم دوم خودش هم عاشقانههای به یادماندنی دارد یا نه؛ مهم همان «دنیا دیگه مث تو نداره» است؛ آن جا که بنیامین جوان با تضرع و زاری در رثای عشقش میخواند و با همین قطعه یکدفعه به شهرت رسید؛ آن قدر که بسیاری زیر لب زمزمهاش کردند و هنوز که هنوز است، گاهی میشنوندش، میخوانندش و همان لذت را میبرند. شاید حزنی که هیچ وقت نمیتوان در بنیامین نادیده گرفت، باعث دلنشینی کارش شد؛ شاید هم سبکی که او برای اجرای قطعه به کار برده بود و در آن زمان نو به حساب میآمد.
2- عشق غمگین
رضا صادقی از آن خوانندههایی است که شنوندگانش باید همه شان عاشق باشند، اما از نوع غمگینش. رضا صادقی عادت ندارد که قطعه ای را بی آن که خون به جگر شنوندگانش کند، بخواند. انگار این موضوع هیچ همخوانیای با روحیه اش ندارد. در ترانه ای صادقی همیشه عاشق صادق رودست سختی خورده است و به همین خاطر ترانهها و قطعههایش مرهم دل بسیاری است که دلشان شکسته است، رنج دیده اند و زخم خورده اند. سیاه پوش غم بودن هم برای خودش عالمی دارد. حالا هر چه ترانهها غمگینتر، هرچه سوزناکتر، بهتر: «چرا از من گذشتی خیلی ساده/ تو که میدونستی مرد پیاده/ جوونی شو پی عشق تو داده»
3- عشق بی اعصاب
گاهی وقتها بعضی آدمها میزنند زیر کاسه و کوزه هر چه عشق و عاشقی است. سر آغاز خواندن این سبک ترانهها که به ترانه اهی «واسوخت» معروف است علی رضا عصار بود: آن زمان که یک باره ترانه ای را به اجرا در آورد که خیلیها را انگشت به دهان کرد و برای خیلیهای دیگر حکم آب سردی را داشت که بر قلب شرحه شرحهشان ریخته میشد «خیال نکن نباشی بدون تو میمیرم/ گفته بودم عاشقم/ خب حرفمو پس میگیرم» این ترانه به خیلیها فهماند که گاهی میشود بیخیال عشق و عاشقی شد. شاید به همین خاطر بود که با چنان استقبالی رو به رو شد که ترانههایی از این دست هر روز بیشتر از روز گذشته به گوش رسید؛ آن قدر که کار به جایی رسید که حمید عسگری با خونسردی تمام در آلبومش بگوید: «من کشتمش»
4- عشق پروانه ای
فریدون آسرایی که آلبوم اولش را منتشر کرد، خیلیها کنجکاو بودند ببینند خواننده ای که آن سوی آبها با خوانندههای آن طرفی خوانده چه شاهکاری زده است. گوش کردن اما همان و غرق شدن در لذت شنیدن یک قطعه آرام عاشقانه همان: «آهای خوشگل عاشق/ آهای عمر دقایق/ آهای وصله به موهای تو سنجاق شقایق» شاید این روزها دیگر کمتر این ترانه شنیده شود اما بعضی چیزها مثل عتیقه میماند. هر چه بیشتر از عمرشان بگذرد، باز از سکه نمیافتند. حکایت «آهای خوشگل عاشق» هم همین است؛ این که در خاطری نشسته و خاطره ای را شکل داده است. اگر نسل قبلتر ما حالا دلشان غنج میرود برای عاشقانههایی که در آن زمان بود و همه خاکساری در برابر معشوق بود، ما هم میتوانیم برای بچههایمان با حظ و لذت از عاشقانه ای آرام سخن بگوییم؛ عاشقانه ای که در آن «دل لاله عاشق بود و معشوق بنفشه ای تر»
5- عشق قدیمی
خودمانیم عشق هم همان عشقهای قدیم؛ چیزی درشان بود که حالا نیست. صداقت بود یا نجابت معلوم نیست؛ فقط معلوم این است که خالص بود. برای همین است که ترانههای عاشقانه ای که از آن روزها مانده است؛ بدجوری به دل مینشیند. میان این همه کی بوردهای الکترونیکی و سازهای گوش خراش، میشود آرام گوش سپرد به ترانه ای قدیمی که با صدای محزون اما پرقدرت خوانده شده است؛ عاشقی که هر چه باشد، همچنان مغرور میخواند. حالا در این میان خیلیها مثل محمد اصفهانی به باز خوانی ترانههای گذشته پرداخته اند و اگر از انصاف نگذریم، موفق هم بوده اند؛ «امشب در سر شوری دارم/ امشب در دل نوری دارم» در این ترانههاست که میشود شکوه عشق را فهمید. میان این همه ترانههای بی مایه بد نیست گاهی هم از گذشتهها یاد کرد. نوستالژی گاهی وقتها خیلی زیباست.
6- عشق کپی
کپیهای بی نقص و عیبی که از خوانندگان آن طرف آب، آن قدر که گاهی نمیشود تشخیص داد که این قطعه را چه کسی خوانده است و درکجا؛ زیر زمینی در تهران یا استودیویی مجهز در قلب کالیفرنیا. فرزاد فرزین و مهدی مقدم از این دسته اند. عاشقانههایشان هم همان شکلی است؛ «الهی که شفا پیدا کنی تو/ واسه دردات دوا پیدا کنی تو» یا وقتی میخوانند: «سپیده دم نم نم بارون و پرواز یه حس غریب آواز/ یه بهونه واسه آغاز/ ای عشق من/ اوج پاییز شد با تو بهارم/ تا مرز عشق من باید ببارم/ وقتی باشی تا ابد تو یارم»
7- عشق آوانگارد
بعضیها قرعه بعضی چیزها را به نام خودشان میِزنند: یکی میآید سبک جدیدی را به وجود میآورد و یکی دیگر در یک جای دیگر دنیا برای اولین بار آن سبک را اجرا میکند؛ شاهکار بینش پژوه یکی از اینهاست. او برای اولین بار بعد از انقلاب آلبوم موسیقی «اسکناس» را در سبک رپ به اجرا در آورد؛ سبکی که این روزها آن قدر گروههای ریز و درشت در آن فعالیت دارند که آمار آن از دست رفته است. جالب اما این است که شاهکار هم از جمله خوانندگانی است که عاشقانههای ماندگاری خوانده است: «دستامو که میگیری هر پنجره نو میشه/ شب یکدفعه تسلیم عشق من و تو میشه/ دستامو که میگیری دیواری نمیمونه/ هر واژه غزل میشه تو خلوت این خونه» او البته در آلبوم بعدی اثری خواند که سراسرش ضد عشق بود.
8- عشق منتظر
احسان خواجه امیری و عاشقانههایی که خوانده، خیلی تر و تمیز است. باید هم باشد؛ پسر یک موزیسین قدیمی و حرفه ای. داشتن حمایتی رسانه ای که برای خیلیها بدل به یک آرزوی دور و دراز شده است و خلاصه تهیه کنندگان قوی؛ همه و همه باعث شده است تا او از آن دست خوانندگانی شود که کارهایشان خیلی تر و تمیز باشد. ترانههای عاشقانه ای هم که میخواند دور از این موضوع نیست: «بذار خیال کنم هنوز ترانههامو میشنوی/ هنوز هوامو داری و هنوز صدامو میشنوی.»
seemorgh.com
به گزارش عصرایران، گروه موسیقی «آریان» همزمان با تحویل سال نو در کوالالامپور کنسرت میدهد.
محسن رجبپور مدیر شرکت ترانه شرقی و مدیر هنری گروه آریان گفت: در این کنسرت که همزمان با تحویل سال نو در برج دو قلوهای کوالالامپور مالزی برگزار میشود، گروه آریان به اجرای قطعات خود میپردازند.
وی با اشاره به دیگر اجرای این گروه افزود: امسال جشنواره نوروزی کیش توسط شرکت ترانه شرقی هر شب از ساعت 30/22 الی 24 با حضور هنرمندان برجسته در تالار شهر کیش برگزار میشود و بر این اساس، از 26 اسفند تا 13 فروردین هر شب از ساعت 1 بامداد کنسرتهای گروههای پاپ برگزار خواهد شد.
رجبپور افزود: در این جشنواره، گروه آریان در بازگشت در مالزی 3 ،4، 6 و 7 فروردین به روی صحنه میرود.